پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...