چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
روز، روز نیزه و شمشیر بود
ظهر داغ خون و تیغ و تیر بود
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد