شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
زهی آن عبد خدایی که خداییست جلالش
صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش