ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
به صحرا بنگرم، صحرا تو بینم
به دریا بنگرم، دریا تو بینم
دلا غافل ز سبحانی، چه حاصل؟
مطیع نفس و شیطانی، چه حاصل؟
خدایا! داد از این دل، داد از این دل
که یکدم مو نگشتُم شاد از این دل
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
اهل دل را شد نصیب از لطف جانان، اعتکاف
فیض حق باشد برای هر مسلمان، اعتکاف
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است