خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
ای قوم به حج آمده در خویش نپایید
از خود بهدرآیید که مهمان خدایید
دل را به نور عشق صفا میدهد نماز
جان را به ياد دوست جلا میدهد نماز
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
بهار آمد بهار من نیامد
گل آمد گلعذار من نیامد
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست