کلامش سنگها را نرم میکرد
دلِ افسردگان را گرم میکرد
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
ای مشعل دانش از تو روشن
وی باغ صداقت از تو گلشن
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست