مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
سلامٌ علی آل طاها و یاسین
سلامٌ علی آل خَیرِ النَّبِیِّین
در کالبد مرده دمد جان چو مسیحا
آن لب که زمینبوسی درگاه رضا کرد
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟