وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
سلامٌ علی آل طاها و یاسین
سلامٌ علی آل خَیرِ النَّبِیِّین
در کالبد مرده دمد جان چو مسیحا
آن لب که زمینبوسی درگاه رضا کرد