چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی