عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست