گواهی میدهد انجیل هم آیات قرآن را
نمیفهمم تقلای مسیحیهای نجران را
میان باطل و حق، باز هم مجادله شد
گذاشت پا به میان عشق و ختم غائله شد
وقتی در خانۀ علی میلرزد
دنیا به بهانۀ علی میلرزد
مهمون از راه اومده شهر شده آماده
بازم امشب تو حرم غلغله و فریاده
تا از دل ابر تیره بیرون نشوید
چون ماه چراغ راه گردون نشوید
بازآ که غم زمانه از دل برود
خواب از سر روزگار غافل برود
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
هرچند ز غربتت گزند آمده بود
زخمت به روانِ دردمند آمده بود