خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
چون کوفه که چهرهای پر از غم دارد
این سینه، دلی شکسته را کم دارد
یک کوه رشید دادهام ای مردم!
یک باغ امید دادهام ای مردم!
خوش باد دوباره یادی از جنگ شدهست
دریاچۀ خاطرات خونرنگ شدهست
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
چون آينه، چشم خود گشودن بد نيست
گرد از دل بيچاره زدودن بد نيست