آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...