ای کاش فراغتی فراهم میشد
از وسعت دردهای تو کم میشد
عشق با نامِ شما درصددِ تاختن است
نام تو معنی دل بردن و دل باختن است
در وسعت شب سپیدهای آه کشید
خورشید به خون تپیدهای آه کشید
ای رهنمای گم شدگان اِهْدِنَا الصِّراط
وی نور چشم راهروان اِهْدِنَا الصِّراط
در دل شب خبر از عالم جانم کردند
خبری آمد و از بیخبرانم کردند
عاشقی در بندگیها سربهراهم کرده است
بینیاز از بندگان، لطف الاهم کرده است
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد
راز شب تار، برملا خواهد شد
پرتوی از مهر رویت در جهان انداختی
آتشی در خرمن شوریدگان انداختی
خم ابروی تو محراب رکوع است و سجودم
بیخيال تو نباشد نه قيامم نه قعودم
ز هرچه غير يار اَسْتغفرالله
ز بودِ مستعار استغفرالله