کجاست جای تو در جملۀ زمان که هنوز...
که پیشازاین؟ که هماکنون؟ که بعدازآن؟ که هنوز؟
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
در این سحر که سحرهای دیگری دارد
دل من از تو خبرهای دیگری دارد
بر روی نیزه ماه درخشان برای چه؟
افتاده کنج صومعه قرآن برای چه؟
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت