هان این نفس شمرده را قطع کنید
آری سر دلسپرده را قطع کنید
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد
هنوز گریه بر این جویبار کافی نیست
ببار، ابر بهاری، ببار! کافی نیست
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم