با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است