نسل حماسه، وارثان کربلا هستیم
نسلی که میگویند پایان یافت، ما هستیم
سبز همچون سرو حتی در زمستان ایستادم
کوهم و محکم میان باد و طوفان ایستادم
دوباره زلف تو افتاد دست شانۀ من
طنین نام تو شد شعر عاشقانۀ من
شهید کن... که شهادت حیات مردان است
ولی برای شما مرگ، خط پایان است
دستی كه طرح چشم تو را مست میكشید
صد آسمان ستاره از آن دست میكشید
کی صبر چشمان صبورت سر میآید؟
کی از پس لبخندت این غم برمیآید؟
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز