ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کربوبلای حرمت
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او
روان به پیکر هستیست لطف جاری او
هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
پیشانیات
از میان دیوار میدرخشد
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست