چون آسمان کند کمر کینه استوار
کشتی نوح بشکند از موجۀ بحار
عشق با نامِ شما درصددِ تاختن است
نام تو معنی دل بردن و دل باختن است
چه رازی از دل پاکت شنیدند؟
درون روح بیتابت چه دیدند؟
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
بیا باران شو و جاری شو و بردار سدها را
به پیکارِ «نخواهد شد» بیاور «میشود»ها را
کربلا را میسرود اینبار روی نیزهها
با دو صد ایهام معنیدار، روی نیزهها
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
جاری استغاثهها ای اشک!
وقت بر گونهها رها شدن است
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش