تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
من كیستم؟ کبوتر بیآشیانهات
محتاج دستهای تو و آب و دانهات
عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم