مردم که شهامت تو را میدیدند
خورشید رشادت تو را میدیدند
عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش