پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
دل جام بلی ز روی میل از تو گرفت
تأثیر، ستارهٔ سهیل از تو گرفت
جبریل گل تبسّم آورد از عرش
راهی غدیر شد خُم آورد از عرش
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
دل در صدف مهر علی، دل باشد
جانها به ولایش متمایل باشد
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
تنها نه خلیل را مدد کرد بسی
شد همنفس مسیح در هر نفسی
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
برخاست، که عزم و استواری این است
بنشست، که صبر و بردباری این است
علی که بی گل رویش، جهان قوام نداشت
بدون پرتو او، روشنی دوام نداشت