ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود
مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود
گواه سیرۀ عشق است داغداری ما
به باغبانی درد است لالهکاری ما
ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
شب تا به سحر نماز میخواند علی
با دیدۀ تر، نماز میخواند علی
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام
کريم السّجايا، جميل الشّيم
نبّى البرايا، شفيع الامم