اراده کن که جهانی به شوق راه بیفتد
به سینۀ همه، آن شور دلبخواه بیفتد
بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
شگفتا راه عشق است این، که مرد جاده میخواهد
حریفی پاکباز و امتحان پسداده میخواهد
از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی
با پرچم سیاه به همراه هیأتی
کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
بگو چه بود اگر خواب یا خیال نبود؟!
که روح سرکش من در زمان حال نبود
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من