با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
ای ساقی سرمست ز پا افتاده
دنبال لبت آب بقا افتاده
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
روز عاشوراست
کربلا غوغاست
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
اين ماه، ماهِ ماتم سبط پيمبر است؟
يا ماه سربلندى فرزند حيدر است؟