عشق با نامِ شما درصددِ تاختن است
نام تو معنی دل بردن و دل باختن است
میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
تو کیستی که ز دستت بهار میریزد
بهار در قدمت برگ و بار میریزد
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
تشنهٔ عشقیم، آری، تشنه هم سر میدهیم
آبرویی قدر خون خود، به خنجر میدهیم
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود
کعبه، یک زمزم اگر در همه عالم دارد
چشم عشّاق تو نازم! که دو زمزم دارد
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی