توفان خون ز چشم جهان جوش میزند
بر چرخ، نخل ماتمیان دوش میزند!
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
دل آزاده با خدا باشد
ذکر، نسیان ماسوا باشد
خدایا به جاه خداوندیات
که بخشی مقام رضامندیات
خداوندا در این دیرینه منزل
دری نشناختم غیر از در دل
از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را
آن کس که تو را دید نداند سر و پا را
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
خدایا دلی ده حقیقتشناس
زبانی سزاوار حمد و سپاس