رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
پیشانیات
از میان دیوار میدرخشد
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
اهل دل را شد نصیب از لطف جانان، اعتکاف
فیض حق باشد برای هر مسلمان، اعتکاف
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است