ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم