خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
چون غنچۀ گل، به خویش پیچید، علی
دامن ز سرای خاک، برچید علی
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست