غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟