ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
ای هزار آینه حیران تو یا ثارالله
صبح سر زد ز گریبان تو یا ثارالله
آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین
آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
امیر قافلۀ دشت کربلاست حسین
به راه بادیۀ عشق، آشناست حسین
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
نازم آن زنده شهیدی که برِ داور خویش
سازد از خونِ گلو تاج و نهد بر سر خویش
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم