هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
این آفتاب مشرقی بیکسوف را
ای ماه! سجده آر و بسوزان خسوف را
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم