گریه میکنم تو را، با دو چشم داغدار
گریه میکنم تو را، مثل ابرِ بیقرار
الهی به شور قیام حسین
به فریاد سرخ و پیام حسین
سلام ای طبیب طبیبان سلام
سلام ای غریب غریبان سلام
هنوز از تو گرم است هنگامهها
بسی آتش افتاده در جامهها
در آغوش آیینهها بودهام
نمیدانی ای دل کجا بودهام
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
هوا پر شد از عطر نام حسین
به قربان عطر پراکندهاش
یکی از همین روزها، ناگهان
تو میآیی از نور، از آسمان
شگفتا کرامات ماهی تمام
چه ماهی که خورشید صبح است و شام
به حق خدای شب قدرها
بیا ای دعای شب قدرها
صدایی به رنگ صدای تو نیست
به جز عشق نامی برای تو نیست
کريم السّجايا، جميل الشّيم
نبّى البرايا، شفيع الامم