«والشّمس» چیست؟ جلوهٔ روی تو یا حسین
«واللّیل» آیتیست ز موی تو یا حسین
دل نیست اینکه دارم گنجینهٔ غم توست
بیگانه باد با غیر این دل که محرم توست
ای آن که به لب نشانده لبخندی را
بشنو ز امام مهربان، پندی را
همه گویند مجنونم همه گویند «دیوانَهم»
دلیل عاقلانه بودنش را من نمیدانم
خورشید هدایت و حیات است امام
سرچشمۀ فیض و برکات است امام
قلم به دست گرفتم، خدا خدا بنویسم
به خاطر دل خود، نامهای جدا بنویسم
حُسنت، به هزار جلوه آراسته است
زیباییات از رونق مه کاسته است
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
شور بهپا میکند، خون تو در هر مقام
میشکنم بیصدا، در خود هر صبح و شام
خواهی که تو را عشق به منزل ببرد
کشتیِ تو را خدا به ساحل ببرد
چشمههای خروشان تو را میشناسند
موجهای پریشان تو را میشناسند
آقا! پدرم! برادرم! مولایم!
هر روز به شوق دیدنت میآیم
آب و جارو میکنم با چشمم این درگاه را
ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود
بهار آمد و بر روی گل تبسم كرد
شكوه وا شدن غنچه را تجسم كرد
چشم تو نوازشگر و مهرافروز است
در عمق نگاه تو غمی جانسوز است
با زمزمی به وسعت چشم تر آمدم
تا محضر زلالترین کوثر آمدم
محبوب رضاست هرکه دلريشتر است
از کعبه صفای اين حرم بيشتر است
باید به قدّ عرش خدا قابلم کنند
شاید به خاک پای شما نازلم کنند
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم
دلا بكوش كه آیینۀ خدات كنند
به خود بیایی و از دیگران جدات كنند