بهار، فرصت سبزی برای دیدار است
بهار، فرصت دیدارهای بسیار است
آوای نسیم و باد و باران
آهنگ قشنگ آبشاران
ای آنکه عطر در دل گلها گذاشتی
در جان ما محبت خود را گذاشتی
بیحرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست
ای آرزوی روشن دریاها
دیروز خوب، خوبیِ فرداها
بهار پنجرۀ رؤیت خداوند است
بهار فصل صمیمیت خداوند است
آن روز هرچند آخرین روز جهان باشد
باید شروع فصل خوب داستان باشد
از همه سوی جهان جلوۀ او میبینم
جلوۀ اوست جهان کز همه سو میبینم
و خانهها، همه، هر جا، خراب خواهد شد
در آسمان و زمین، انقلاب خواهد شد
ماه اسفند فراز آمده، سرخوش، سرشار
این چه ماهیست چنین روشن و آیینهتبار؟!
زمين را میکشند از زير پامان مثل بم يک روز
نمیبينيم در آيينه خود را صبحدم يک روز
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
دوباره عطر گل یاس در حرم پیچید
و قلبها شده روشن در آستانۀ عید