امام فرمود: اگر تو از مصاحبت ما سیر شدهای و او به این مصاحبت راغب است، او را به جای تو قبول میکنیم.
خدمتکار، خرسند از این رخصت، برخاست که برود. امام او را صدا کرد و فرمود از آنجا که مدّت مصاحبت ما با هم زیاد بوده است، دوست دارم تو را نصيحتی کنم و آنگاه انتخاب را به خودت…
یادداشت
يک روز جابر در يكى از راههاى مدينه مىرفت و از گذرگاهى گذشت كه در آن، مكتبخانهاى بود و در آن محمد بن على (علیهالسلام) حاضر بود، چون او را ديد، گفت: ...«بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي أَبُوكَ رَسُولُ اللَّهِ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ؛ پدر و مادرم به قربانت، رسول خدا (صلواتاللهعلیه…
امام باقر(عليهالسلام) در پاسخ فرمودند: اگر مرگ من در اين حالت برسد، در حالتى رسيده که من در حال بندگى و فرمانبردارى خداى عزّوجلّ مىباشم؛ چون من با اين عمل خود و خانوادۀ خود را از مردم و از امثال تو بىنياز مىنمايم. امّا اگر مرگ من در حالتى بيايد که من در حالت گناهى از گناهان…
امام باقر(عليهالسلام) با دلی مالامال از آرامش، طمأنينه و رضايت به قضای الهی در پاسخ آنان فرمودند: «ما برای دست يافتن به آنچه میپسنديم خدا را میخوانيم، امّا اگر آنچه ما نمیپسنديم واقع گرديد، یقین میکنیم که این امر مورد پسند خداوند بوده، لذا با کاری که مورد پسند و رضایت…
آوردهاند که مردی شامی به مجلس درس امام محمد باقر(علیهالسلام) میآمد و به درس آن حضرت گوش فرا میداد. او بسیار شیفتۀ مباحث علمی امام گردیده بود؛ اما روزی با تندی به امام باقر(علیهالسلام) رو کرد و گفت: گمان نکنی که من از روی دوستی و محبت به تو در مجلس درست حاضر میشوم...
عرض کرد: ای پسر پيامبر اثری از آن سفری که فرموديد نمیبينم. امام در پاسخ فرمودند: «آن سفر چنان که تو پنداشتی نيست بلکه اين مرگ است که خود را برای آن مهيا میکنم، همانا آمادگی برای مرگ خودداری از حرام و سخاوتمندی در خيرات است».
ابو حمزه عرض کرد: هر سائلی به در خانه میآيد که مستحق نيست. امام(عليهالسلام) فرمودند: بيم آن دارم که بعضی از آنان مستحق باشند و ما او را برانيم و به واسطه اين عمل آنچه بر يعقوب و آل يعقوب نازل گرديد بر ما اهلبيت نازل شود.
امام سجاد(عليهالسلام) با بردگان خود نيز با عطوفت، مهربانی و مدارا رفتار کرده و با آنان چون فرزندان خود برخورد مینمود، محبت و مدارايی که آنان زير سايه امام سجاد(عليهالسلام) میديدند حتی در سايه پدران خود هم نديده بودند.
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) فرموده است: «چون روز قیامت به پا شود منادی ندا میکند زین العابدین؛ زینت عبادتکنندگان کجاست؟ گویا میبینم فرزندم علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب، از میان صفوف به پیش میآید».
امام فرمود: آیا این آیه را نیز خواندهای: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»
پیرمرد پاسخ داد: آری خواندهام.
امام فرمودند: «ای پیرمرد مراد از (قربی) در این آیه ما هستیم».
پاکیزگانی پاکدامن که هر کجا از آنان یاد شود، بر آنها صلوات و درود فرستاده میشود. تنها شما هستید که از همه برترید و علم و دانش کتاب و سورههایی که فرود آمده در نزد شماست، هر کس به هنگام تعیین نسب و نژاد، علوی تبار نباشد در میان همۀ مردم از هیچگونه سند افتخاری برخوردار نیست.
آيا نمیدانی کار نيك بايد پيش از درخواست شخص انجام پذيرد. زيرا اگر پس از اعلان نياز، به او احسان نمايی، در حقيقت به بهای آبرويش تمام شده و شايد اين فرد نيازمند شب را ميان اميدواری و نوميدی با اضطراب به سربرده و نداند چگونه نيازش برآورده میشود، با دلشكستگی به خواستهاش میرسد…
امام(عليهالسلام) فرمود: «أدبنا اللّه فقال تعالی: و اذا حُييتم بتحية فحيّوا بأحسن منها * و کان احسن منها اعتاقها»؛ ما تربيت يافتگان مكتب الهی هستيم، خداوند فرمود: (هرگاه به شما تحيّت گويند، پاسخ آن را بهتر از آن تحيّت بدهيد) بنابراين، بهتر از دسته گلی که او هديه کرد، آزادی اوست.
راوی میگوید: در راه مكه او را ديدم پياده حرکت میکرد و در آن مسير هرکس امام را مشاهده میکرد به احترامش از مرکب خود پياده میشد و پای پياده راه میپيمود. حتی سعد بن ابی وقاص را ديدم به احترام او پياده حرکت میکرد.
امام حسين(عليهالسلام) به مروان حَكَم که در تشييع پيكر پاک امام مجتبى(عليهالسلام) شرکت کرده بود، با شگفتی فرمود: «تو که دلش را خون کردى چگونه جنازهاش را حمل مىکنى؟»
در پاسخ گفت: «آن کارها را در حق کسى روا داشتم که صبر و بردبارىاش با کوهها برابرى مىکرد.»
سوگند به آن کس که مرا به حق و هدایت برانگیخته، تو را به خاطر ایجاد پیمان برادری با خودم در آخر قرار دادم، نسبت تو به من بهمنزلۀ نسبت هارون به موسی است با این تفاوت که پس از من پیامبری نخواهد آمد، و تو برادر و وارث من هستی.
خداوند به جبرئيل و ميكائيل وحى نمود که من بين شما برادرى ايجاد كردم و عُمر يكى از شما را طولانىتر از عُمر ديگرى قرار دادم. حال كدام يك از شما حاضر است كه خود را فداى برادرش كند؟
زندگى اميرالمؤمنين را بيان كنيم تا بين او و خصومش در تاريخ و امروز مقايسه شود؛ اين چيز كمى نيست كه يك نفر حاكم باشد و تمام ازمّۀ قدرت -بيتالمال و شمشير و نفوذ كلمه- در كف اقتدار او باشد، اما زندگى شخصى او آنچنان باشد.
پس از شهادت حضرت حمزه عموی پیامبر و مُصعب بن عمیر همۀ نیروها از اطراف رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) پراکنده شده و جز علی(علیهالسلام) و اندکی از مهاجران و انصار کسی در کنارش باقی نماند.
با عملی شدن قرارداد صلح حدیبیه، پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) از ناحیۀ قریش و سایر گروههای مشرک جزیرة العرب نسبت به سرنوشت رسالت اسلامی اطمینان حاصل کرد، زیرا مواد آن پیماننامه به سود مسلمانان تمام شده بود؛ افزون بر اینکه قدرت و توان مسلمانان از حیث ساز و برگ نظامی و نیروی…