الهی به شور قیام حسین
به فریاد سرخ و پیام حسین
میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
یا مُغِیثَ الْمُذنِبین مُعْطِی السّؤال
یا انیسَ العارفین، یا ذوالجلال
خداوندا به ذات کامل خویش
به دریاهای لطف شامل خویش
ای دوای درون خستهدلان
مرهم سینۀ شکستهدلان
خدایا رحمتی در کار من کن
به لطف خود هدایت یار من کن
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
خدایا به جاه خداوندیات
که بخشی مقام رضامندیات
بیا تا برآریم دستی ز دل
که نتوان برآورد فردا ز گل
غصه آوردهام، غم آوردم
باز شرمندهام کم آوردم
ای ز پیدایی خود بس ناپدید
جملۀ عالم تو و کس ناپدید
خداوندا در این دیرینه منزل
دری نشناختم غیر از در دل
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان
مثل تیری که رها میشود از دست کمان
خدایا دلی ده حقیقتشناس
زبانی سزاوار حمد و سپاس
روزههایم اگرچه معیوب است
رمضان است و حال من خوب است