از روى حسین تا نقاب افکندند
در عالم عشق، انقلاب افکندند
سحر که چلچلهها بال شوق وا کردند
سفر به دشت دلانگیز لالهها کردند
بوی گل از سپیده میآید
اشک شوقم ز دیده میآید
عرض حاجت با تو دارم یا امام عسکری
ای خدایت داده بر خلق دو عالم برتری
بر او سلام که شایستۀ سلام است او
که از سلالۀ ابن الرضا، به نام است او
تو را اینگونه مینامند مولای تلاطمها
و نامت غرش آبی آوای تلاطمها
زهی آن عبد خدایی که خداییست جلالش
صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش
اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود
در پیشگاه حکم تو ذرات، در سجود
دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را
نگاهی باز میگیرد سر راه نگاهم را
روی تو برده رونق ماه تمام را
مجذوب کرده جلوهٔ تو خاص و عام را
ماه عشق است ماه عشّاق است
ماه دلهای مست و مشتاق است