ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
میان هجمۀ غمها اگر پناه ندارد
حسین هست نمیگویم او سپاه ندارد
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
حس میشود همواره عطر ربنا از تو
آکنده شد زندان هارون از خدا از تو
سکهها ایمانشان را برد، بیعتها شکست
یک به یک سردارها رفتند قیمتها شکست
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
بارها از سفرهاش با اینکه نان برداشتند
روز تشییع تنش تیر و کمان برداشتند