ای که دل غریب من، با تو شد آشنا، رضا
اشک من است پنجه در پنجرۀ تو یا رضا
خوشا آن غریبی که یارش تو باشی
قرار دل بیقرارش تو باشی
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
اگر نوبهارم، اگر زمهریرم
اگر آبشارم، اگر آبگیرم
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
به حق خدای شب قدرها
بیا ای دعای شب قدرها
دلم شور میزد مبادا نیایی
مگر شب سحر میشود تا نیایی
صدایی به رنگ صدای تو نیست
به جز عشق نامی برای تو نیست