همنوا بود با چکاچک من
غرّش آسمان و هوهوی باد
بوسه بر قبر پیمبر ممنوع؟!
بوسه بر پنجۀ شیطان مشروع؟!
آنان که حلق تشنه به خنجر سپردهاند
آب حیات از لب شمشیر خوردهاند
قافله قافله از دشت بلا میگذرد
عشق، ماتمزده از شهر شما میگذرد
گفتند از صلح، گفتند جنگ افتخاری ندارد
گفتند این نسلِ تردید با جنگ کاری ندارد
دستهگلها دستهدسته میروند از یادها
گریه كن، ای آسمان! در مرگ توفانزادها
این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با سالهای غربت مولا برادرند
سلمان کیستید؟ مسلمان کیستید؟
با این نگاه، شیعهٔ چشمان کیستید؟