ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
میشود دست دعای تو به باران نرسد؟!
یا بتابی به تن پنجرهای جان نرسد؟!
باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
بهنام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست
فرق دو نیم گشتۀ حیدر هنوز هست
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها