ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
من شعر خوبی گفتم امّا او
از شعر من یک شعر بهتر گفت
ابرهای سیاه میگریند
باز باران و باز هم باران
ای عزّت را گرفته بی سر بر دوش
وی تنگ گرفته عشق را در آغوش
هنوز مانده بفهمیم اینکه کیست علی
برای عشق و عدالت غریب زیست علی
داغ تو اگرچه روز را شام کند
دشمن را زهر مرگ در کام کند
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
با ذكر یا كریم همه یاكریمها
خواندند با تو یا علی و یا عظیمها
دلم شور میزد مبادا نیایی
مگر شب سحر میشود تا نیایی