سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری