نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
هميشه بازی دنيا همين نمیماند
بساط غصب در آن سرزمين نمیماند
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
از لحظۀ پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری