ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
ز هرچه بر سر من میرود چه تدبیرم
که در کمند قضا پایبند تقدیرم
...ای صبح را ز آتش مهر تو سینه گرم
وی شام را ز دودۀ قهر تو دل چو غار
ای به سزا لایق حمد و ثنا
ذات تو پاک از صفت ناسزا
از ابتدای کار جهان تا به انتها
دیباچهای نبود و نباشد بِه از دعا
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید