زینب اگر نبود حدیث وفا نبود
با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود
میشود دست دعای تو به باران نرسد؟!
یا بتابی به تن پنجرهای جان نرسد؟!
حُسنِ یوسف رفتی اما یاسمن برگشتهای!
سرو سبزم از چه رو خونین کفن برگشتهای؟
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
حق روز ازل کل نِعَم را به علی داد
بین حکما حُکمِ حَکَم را به علی داد
در مأذنه گلبانگ اذان پیدا شد
آثار بهار بیخزان پیدا شد
دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست
فرق دو نیم گشتۀ حیدر هنوز هست
برداشت به امیّد تو ساک سفرش را
ناگفتهترین خاطرۀ دور و برش را
اگرچه در شب دلتنگی من صبح آهی نیست
ولی تا کوچههای شرقی «العفو» راهی نیست