تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب
شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
این آستان كه هست فلك سایهافكنش
خورشید شبنمیست به گلبرگ گلشنش